جواب معرکه
بیت۱
به نام خدایی ک ارزشمند کننده سخن و موجب شیرینی بیان است سخنم را آغاز میکنم
زبان مجاز از سخن .زبان و بیان مراعات نظیر .چاشنی مزه و طعم.حلاوت شیرینی. چاشنی بخش زبان ها هردو مضاف
بیت۲
خداوند هر کس را که بخواهد سربلند میکند و هرکس را ک بخواهد خار میکند
نژد یعنی خار متضاد با بلند تکرار نژند تلمیح ب یکی از آیات قران حذف است ب قرینه معنایی. او نهاد .خواهد فعل .آن دل نهاد. نژند مسند
بیت۳
خداوند بخشش و احسان خود را شامل همه بندگان خویش کردع و به هرکسی انچه لازم است بخشیده است
در احسان اضافه استعاری. گشاده است فعل.خدا نهاد.احسان مفعول.در هسته.داده است فعل.به حرف اضافه.به هرکس متمم.انچه می بایست مفعول
بیت۴
خداوند جهان هستی را با نظم و ترتیب خاصی خلق کرده است کی حتی ب اندازه یک تار مو چیزی از ان کم و زیاد نیست
مفهوم نظم و ترتیب در جهان
بیش متضاد کم.وضع عالم مفعول .نهاده است فعل.باشد فعل.یک موی.فعل اسنادی.یک موی مسند
بیت۵
اگر لطف خداوند شامل حال بندگان شود همه بدبختی ها ب خوشبختی تبدیل میشود
ادبار بدبختی.اقبال خوشبختی تضاد همن
گردد فعل اسنادی.لطفش نهاد.قرین حال.مضاف الیه. همه ادبار نهاد .اقبال مسند
بیت۶
اگر توفیق خداوند از ما چشم پوشی کند یا شامل حال ما نشود (فرقی نمیکنه حالا)از چاره جویی و اندیشیدن کاری ساخته نیس
یک سو پا نهاد کنایه از چسم پوشی .تدبیر چاره اندیشی. توفیق تشخیص و جان بخشی. یک سو پا نهاد فعل .رای متمم
بیت ۷.
اگر خداوند ب عقل و اندیشه انسان علم و دانش را عطا نکند عقل انسان برای همیشه در گمراهی خواهد بود
خرد جان بخشی و تشخیص. روشنایی مجاز علم
نبخشد فعل.خرد متمم. ابد قید.تیره راهی متمم
بیت ۸
بزرگواری عقل انسان در شناخت خداوند این است ک بگویند از هیچ چیزی اطلاعی ندارم
ان باشد فعل اسنادی
باشد فعل اسنادی .ک حرف ربط.گویند و نیستند فعل